ッ✘دختر خیـــــآل پردآزッ✘

رمان زنان کوچک

نظرات شما عزیزان:

__EAGLE__

ساعت14:10---29 اسفند 1394

[وب سایت]

سلام،وبلاگت خیلی خوشگله.خواستی لینکم کن بگو لینکت کنم

امیر

ساعت13:58---28 اسفند 1394

سلام

، این کتاب رو خریدم، ولی جز تعداد صفحات کمی، هنوز نخوندم. به نظرم داستان زیبایی هست.

خوشبختی یعنی رسیدن به جایی که خدا می خواد؛ هر چه به اونجا نزدیک تر، خوشبخت تر؛ به نظرم رویاها می توانند از راه هایی باشن که مسیر رو مشخص می کنند برای رسیدن به اونجا.
سال نو مبارک؛ در دعاهاتون بنده رو هم یاد بفرمائید؛ در پناه خدا

ساحل

ساعت14:17---26 اسفند 1394

[وب سایت]

بهار جان سلام.عزیز من بی معرفت شدم تو چرا سر نمیزنی

rozhina

ساعت21:22---18 اسفند 1394

[وب سایت]

لینک شدی عزیزم

❤naughty girl❤

ساعت18:16---7 اسفند 1394

[وب سایت]

likeeeeee

[̲̅a̲̅][̲̅t̲̅][̲̅e̲̅][̲̅f̲̅][̲̅e̲̅][̲̅h̲̅]

ساعت16:11---8 بهمن 1394

[وب سایت]

⇙⇘وقتـــــــے هستــــــــے

ارومـــــــم

⇚وقتـــــــــے نیــــــــستے
بااونـــــَــــــــــــم⇛

⇣⇣چیــــــــــہ¿¡⇣⇣

➲فـــــڪر ڪـــــــردے داغــــونَم!?➴

هـــــــــhεـــــھ➬نه جووووووووووونم

[̲̅a̲̅][̲̅t̲̅][̲̅e̲̅][̲̅f̲̅][̲̅e̲̅][̲̅h̲̅]

ساعت16:11---8 بهمن 1394

[وب سایت]

تـــو زِنـــدگیــــم جــُـز تـــــو♋
خــــوب و بــــَـد نـَبــــــود ⇄
بـِبـیــــن مـــَـن نـــــَدیـــــدَم ♒
خـــُـدا کـِـه کـــور و کـــَـر نـَبـــــود

[̲̅a̲̅][̲̅t̲̅][̲̅e̲̅][̲̅f̲̅][̲̅e̲̅][̲̅h̲̅]

ساعت16:10---8 بهمن 1394

[وب سایت]

مآمآن کِـ شُدَمـ اَگهـ دیدمـ پِسَرمـ دآره {سیگآر}میکِشهـ

یهـ سیلی میزَنمـ تو گوششـ...

نَـ وآس اینکهـ سیگآرکِشیده هآ نَـ

وآس این میزَنمـ چون پِسر مَن نَبآید کَم بیآره(:

ღღ Paria.Rღღ

ساعت21:21---1 بهمن 1394

اخر ادامه ی اون بچه های بدشانسو نیابیدم

ایششششششششششش
چلا اخه؟
بهار ببین می تونی بیابی

بعضی جها فقط بعضیجاها بود(دوجا) که فیلتر بود لینک دانلودش
پاسخ:چشم سعی مو میکنم فعلا اخر هفته ازمون دارم

Sara

ساعت13:13---1 بهمن 1394

[وب سایت]

سلام خوب بود عزیز موفق باشی

زهرا

ساعت12:59---1 بهمن 1394

[وب سایت]

تو ای سمبل معرفت ! کجایی ؟ سلام
این هم رسم توست ، دوستی بی کلام
ندیدم کسی ، هیچ مانند تو
یک روز خوب ، یک روز بد … بی مرام

miss hilda

ساعت12:29---1 بهمن 1394

✨✨✨آدمی باید جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند …
و رفتنش چیزی از آن کم …!
آدم خوب است که آدم بماند و آدم تر از دنیا برود ...
نیامده ایم تا جمع کنیم
آمده ایم تا ببخشیم
آمده ایم تا عشق را ؛
ایمان را ؛
دوستی را ؛
با دیگران قسمت کنیم
و غنی برویم
آمده ایم تا جای خالی ای را پر کنیم.
که فقط و فقط با وجود ما پر می شود و بس!

miss mahya

ساعت12:12---1 بهمن 1394

[وب سایت]

سلــــــــــــآم آپـــــــــــــم
کآمنت = جبران

دخترک اسفند

ساعت18:12---28 دی 1394

واژه واژه
سطر سطر

صفحه صفحه
فصل فصل
گیسوان من سفید می شوند
همچنان که

سطر سطر
صفحه های دفترم سیاه می شوند
خواستی که با تمام حوصله
تارهای روشن و سفید را
رشته رشته بشمری
گفتمت که دست های مهربانی ات
در ابتدای راه خسته می شود

گفتمت که راه دیگری
انتخاب کن!
دفتر مرا ورق بزن
نقطه نقطه
حرف حرف
واژه واژه
سطر سطر
شعرهای دفتر مرا
مو به مو حساب کن!

ساعت18:10---28 دی 1394

[وب سایت]

تو نیستی

اینطرف پنجره

باران است

آنطرف

برف!

ساعت18:04---28 دی 1394

نه باد می آید، نه نسیم
نه در باز است، نه پنجره ها،
اما، پرده ها تکان می خورند
قاب عکس ها برق افتاده اند
و عطر خوشی در هواست.
نه، خیالات نیست؛
تو حتما جایی دور از این جا
داری صندوقچه ی خاطره هات را گردگیری می کنی!

ساعت18:02---28 دی 1394

همه چیز در زندگی گذرا و موقتی است!
هر وقت باران بیاید ،بالاخره بند خواهد آمد!
هر وقت ضربه میخورید،بالاخره خوب می شود!
هر روز صبح طلوع خورشید را می بینید و در عوض فکر می کنید که شب همیشه باقی می ماند!
اما اینطور نیست!
پس اگر اوضاع زندگی خوب است از آن لذت ببرید
و اگر اوضاع بد است نگران نباشید
چون هیچ چیز همیشگی نیست
فقط به این دلیل که در این لحظه زندگیتان سخت شده به این معنی نیست که نمی توانید بخندید
هر لحظه برای شما شروعی تازه و پایانی تازه است
هر لحظه فرصت جدیدی به شما داده می شود…لذت ببرید..

ساعت17:30---28 دی 1394

فرق سرت می دونی کجاست ؟
دوست داشتنت دقیقا بخوره همونجا !
.
.
.
از اینکه بعضیا نمیان سمتت ناراحت نشو ، ایراد از تو نیست !
مگس هیچوقت سمت گل نمیره ؛
همیشه میره سمت یه چیزی مث خودش !
.
.
.
اگه مهم بودی زیرت خط میکشیدم !
نه دورتــــــ . . .
.
.
.
نمی خواهم بعد از مرگم
به احترامم یک دقیقه سکوت کنی !
اکنون که زبانت نیش دارد ؛
دهنت را ببند … !
.
.
.
نــَـه بــــه دیــروز هــآیی کـــه بودی می اندیشــَمــ
نـــَـه بـــه فـــــَــردآهــآیی کـــه شــآیـَـد بیــــآیی
میخـــــــوآهــَـم امـــروز رآ زنــدگـــی کــُنــمــ
خواســـتی بــآش…
خواســـتی نَبــآش…

لیلی

ساعت22:33---26 دی 1394

[وب سایت]

ضرر اندوختم از این همه چوپانی خویش

تا نفهمند خلایق که چه در سر دارم
سالیانی زده ام مُهر به پیشانی خویش

منم آن ارگ، که از خواب غرور آمیزش
چشم واکرده سحرگاه به ویرانی خویش

رد شدی از بغل مسجد و حالا باید...
یا بچسبیم به تو یا به مسلمانی خویش

گاه دین باعث دل سنگی ما آدم هاست
حاجیان رحم ندارند به قربانی خویش

توبه گیریم که بازست درش، سودش چیست؟!
من که اقرار ندارم به پشیمانی خویش!

مُهر را پس بده ای شیخ که من بگذارم
سر بی حوصله بر نقطه ی پایانی خویش!

هلیا

ساعت22:03---26 دی 1394

[وب سایت]

سلام. ارتمیس فاول و ماجرای شمال رو بگیر.
وبم تو چی اول شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

Sara

ساعت10:31---25 دی 1394

[وب سایت]

اااااااااااااااااااااپپپپپپپپپ پپپپپپپپپپپپمممممممممممممممم

Sara

ساعت9:52---25 دی 1394

من کارتونشو خیلی دوست دارم

داستانش قشنگه؟

به نظر جالب میاد

پاسخ:اره خیلی قشنگه

لیلی

ساعت22:07---24 دی 1394

[وب سایت]

بر من و تو روزگاری رفت و عشقی‌ پا گرفت
عاقبت چرخ حسود این عشق را از ما گرفت

"شادمانی بود و من بودم، تو بودی، عشق بود"
"عشق و شادی با تو رفت و غم مرا تنها گرفت"

نغمه هامان در گلو بشکست و شادیها گریخت
مرغ رنگین بال عشق ما ر‌ه صحرا گرفت

بوسه‌های آتشین بر روی لبهامان فسرد
آشنائی‌های ما رنگ جدأییها گرفت

مرغ بخت آمد به بام خانه ام، اما پرید
دولت عشق ترا ایام داد اما گرفت

داستان چشم گریان مرا از شب بپرس
ای‌ بسا گوهر که دست غم از این دریا گرفت

"جام لبریز امیدم را فلک بر خاک ریخت"
"عشق را از ما گرفت، اما چه نازیبا گرفت"

از فریب روزگار ایمن مشو کاین بو الهوس
بر سکندر داد ملکی را که از دارا گرفت...

مرسی عزیزم ... حتما

a girl

ساعت21:30---24 دی 1394

[وب سایت]

خیلی رمان قشنگیه من خوندمش!
عالی بود
پاسخ:ممنونم که خوندیش

لیلی

ساعت21:14---24 دی 1394

[وب سایت]

يرينه سالهاست كه در ديدگاه من -
شبهاي ماهتاب چو درياست آسمان
وين تك ستاره هاي درخشان بيشمار -
سيمين حبابهاست كه بر سطح آبهاست
*****
در ديدگاه من -
اين ماه پرفروغ كه بيتاب مي رود
سيمينه زورقيست كه بر آب مي رود
رخشان شهابها كه پراكنده مي خزند -
هستند ماهيان سبكخيز گرمپوي -
كاندر پي شكار، شتابنده مي خزند.
*****
در ديدگاه من -
درياست آسمان و ندارد كرانه اي
جز بي نشانگي -
از ساحلش نبوده خرد را نشانه اي
گفتم شبي به خويش:
اين آسمان پير -
بحريست بيكرانه ولي چشم من مدام -
دنبال ناخداست
پس ناخدا كجاست؟
در گوش من چكيد صدايي كه نرم گفت:
درياست آسمان و در آن ناخدا "خداست"

آپم گلم ومنتظرحضور گرمت

این رمان رو دارم و خوندم امابابت زحمت گذاشتنش ازت ممنونم

لیلی

ساعت21:12---24 دی 1394

[وب سایت]

ای معنی عشق

ای یاد تو در خاطر من جاودانه

ای بی تو چشمم چشمه اشک شبانه

ای روشنایی ، ای چراغ زندگانی

ای رفته در ابر سیاه بی نشانی

وقتی تو رفتی ...

از مشرق لب ها طلوع خنده ها رفت

از دست من وز دست ما آینده ها رفت

وقتی تو رفتی ...

مهتاب بام آسمان کمرنگ تر شد

وقتی تو رفتی ...

دنیا به چشمم از قفس هم ... تنگ تر شد

وقتی تو رفتی ...

اندوه شوق زندگی را از دلم برد

وقتی تو رفتی ...

برگ درختان زرد شد ، خورشید افسرد

وقتی تو رفتی ...

مرگ خندید

در جمع ما انگیزه های زیستن مرد

از باد پرسیدم : کجا رفت ؟!

گفتا که : من هم در پی آن رفته از دست

سر تاسر دنیا خزیدم

اندوه ، اندوه

او را ندیدم !

از شب سراغت را گرفتم

شب گفت : افسوس

او ماه من بود

من هم به امید طلوعش ماه ها تاریک ماندم

همراه مرغ حق به یادش نغمه خواندم

خود را به دریا ها و صحرا ها کشاندم

با یاد او در هر قدم اشکی فشاندم

در دشت های دور و نا پیدا دویدم

او را ندیدم !

با ماه گفتم : ماه من کو ؟

رنگش پرید و زیر لب گفت :

بر بام و روزن های عالم سر کشیدم

شب تا سحر سر تا سر دنیا دویدم

در لا بلای برگ جنگل ها خزیدم

با جست و جو ها خستگی ها شبروی ها

او را ندیدم

از رعد پرسیدم ز نامت

فریاد او در گنبد افلاک پیچید

چون مادران داغدیده ناله سر کرد

با ابر گفتم قصه ات را

روی زمین را در غمت از گریه تر کرد

ای یاد تو در خاطر من جاودانه

ای بی تو من همسایه اشک شبانه

وقتی تو رفتی ...

اندوه شوق زندگی را از دلم برد

وقتی تو رفتی ...

برگ درختان زرد شد خورشید افسرد

وقتی تو رفتی ...

مرگ ... خندید

در جمع ما انگیزه های زیستن مرد ...

لیلی

ساعت21:11---24 دی 1394

[وب سایت]

دوست میدارم که با خویشان خود بیگانه باشم
همدم عقلم چرا همصحبت دیوانه باشم

دل به هر کس کی سپارم من در دلها مقیم
تا نتوانم شمع مجلس شد چرا پروانه باشم

آزمودم آشنایان را فغان از آشنایی
آرزومندم که با هر آشنا بیگانه باشم

مرغ خوشخوانم وگر در حلقه زاغان نشینم
کی توانم لحظه ای در نغمه مستانه باشم

مردمی گم شد میان آشنایان از تو پرسم
با چنین نامردمان بیگانه باشم یا نباشم

miss.x

ساعت19:18---24 دی 1394

بهـــار رمـــان خــیلی بـزار عـاشق رمـانم

راسـتی عاشـقونـه بـزاریـا

پاسخ:چشممممم
پاسخ:اسم چندتا کتابی رو که دوس داری بگو که همونا رو بذارم

miss hilda

ساعت18:30---24 دی 1394

وقتی کوچکی دستانی هستند که اشکهایت

را پاک کنند وقتی بزرگ می شوی

باید دستی باشی که اشکی را پاک کنی

و خنده ای بر لبی بنشانی ...

و این چه زیباست ...

شاید به قیمت گریستن خودت .

ساعت18:28---24 دی 1394

یک شمع می تواند بدون آنکه خاموش شود

هزاران شمع دیگررا روشن کند

مثل مهربانی که هیچ وقت با

تقسیم شدن کم نمی شود

زیباست که ببینی کسی میخندد

وزیباتر اینکه بدانی خودت

باعث خنده اش شده ای.

ღღ Paria.Rღღ

ساعت18:26---24 دی 1394

فعلا بای گلم

پاسخ:خدا حافظ

ღღ Paria.Rღღ

ساعت18:25---24 دی 1394

ارتمیس فاول و نخوندم
پاسخ:رمانش چند جلد خیلی جالبه
پاسخ:پسره 12 ساله نابغه ست سایت های مهم رو هک میکنه و با جن ها مبارزه میکنه

ღღ Paria.Rღღ

ساعت18:24---24 دی 1394

اخر ربکا یادم نیس.
خیلی وقت خوندم.
مردگان تابستان خیلی ترسناککککک بود.
دختره روانی بود.
هرکیرو دوس داشت می خواست بکشه

پاسخ:واا

ღღ Paria.Rღღ

ساعت18:22---24 دی 1394

وااااااااااااااااااااااااااااا ااااا
پس رمانشو بخون .
فک کنم 8 جلده
پاسخ:8 جلد؟؟؟؟؟
پاسخ:ارتمیس فاول رو خوندی؟
پاسخ:نگفتی اخر ربکا خانم دانورس مندرلی رو اتیش میکشه؟

ღღ Paria.Rღღ

ساعت18:20---24 دی 1394

تو سرزمین اشباح که اخرش دارن به یکی از اون کوتوله های خاکستری تبدیل می شه تا تو دریاچه ی ارواح که جهنم اشباحه نیفته .بعد دوباره میمیره می ره بهشت
پاسخ:فیلمش اصلا این طوری نبود
پاسخ:ینی هاکو میمیره؟

خنده بازار

ساعت18:18---24 دی 1394

دقت کردین بعضـی از آدم ها شبیه سوراخ های اول کمربنـدن همیشه هستن اما هیچ وقت به کارت نمیان

پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخ

ღღ Paria.Rღღ

ساعت18:16---24 دی 1394

خیلی جاهاشو کم کردن.رمانش محشره.
رمان نبرد با شیاطین هم همین طور.
از رمانای امیلی رودا داری؟ا
پاسخ:نه از امیل رودا ندارم
پاسخ:من بیشتر رمانهایی رو که خواهران برونته نوشتن دوس دارم
پاسخ:اخر شهر اشباح چیشد هاکو دوباره به دنیای ادما برگشت؟

خنده بازار

ساعت18:16---24 دی 1394

دقت کردین حتےروز جھانےسرویس بھداشتےھم داریم اماروزپسرنداریم؟!!!‏

پاسخ:خخخخخخخخخخ

ღღ Paria.Rღღ

ساعت18:13---24 دی 1394

اره فیلم سرزمین اشباحو ساختن ولی یکم عوض کردن
پاسخ:واییییی فیلمش خیلی قشنگ بود
پاسخ:کجاشو عوض کردن؟

ღღ Paria.Rღღ

ساعت18:12---24 دی 1394

اررررررررررررررررره
ارزو های بزرگم جالبه.ربکا و کلبه ی عمو تام.بینوایان داستان های ویکتور هوگو و شکسپیر (همشون)مردگان تابستان.
ارزو های بزرگ هم فیلم داره
پاسخ:من فیلم ارزو های برزگو ندیدم!
پاسخ:اخر ربکا رو نفهمیدم
پاسخ:خانم دانورس مندرلی رو اتیش زد؟

ღღ Paria.Rღღ

ساعت18:10---24 دی 1394

فقط بگم سرزمین اشباح محشره
پاسخ:سرزمین اشباح همین نیست که انمیشنش رو هم ساختن؟

ღღ Paria.Rღღ

ساعت18:09---24 دی 1394

خاطات یه بچه چلم 10 جلده.
خیلی باحال و خنده داره.خیلیییییییییییییی
من که دوسش دارم.
تازه سریالشم هست
پاسخ:پس برم فیلمشو حداقل دانلود کنم
پاسخ:رمان اروز های بزرگم قشنگ بود

ღღ Paria.Rღღ

ساعت18:07---24 دی 1394

کتابای امیلی رودا رو هم همشو دارم.
خاطات یه بچه چلمنم خیلی باحاله
فرانکشتاینم ناراحت کنندس
رمان خانم دات فایرم باحاله
پاسخ:تو رمان خاطرات یه چلمن رو داری؟؟
پاسخ:خوش به حالت من به خواهرم گفتم برام بخره گفتم من روم نمیشه اسم این کتابو بگم
پاسخ:راجب چی هست؟
پاسخ:رمان جین ایر ور هم هنوز تموم نکردم ولی خیلی غم انگیزه
پاسخ:من تازه به کتاب رو اوردم از تابستون
پاسخ:برای همین کتابام زیاد نیست

ღღ Paria.Rღღ

ساعت18:06---24 دی 1394

من 200 تا از کتابام رمانای ترسناک ار ال استاینه
پاسخ:وایی من رمان ترسناک خیلی دوس دارم ولی تا هب حال به چشمم نخرده
پاسخ:ولی کتاب های عرفان نظر اهاری هم خیلی قشنگه

ღღ Paria.Rღღ

ساعت18:04---24 دی 1394

کدوم شهرین شما؟

ღღ Paria.Rღღ

ساعت18:03---24 دی 1394

چه نمایشگاهی؟

چه کتابایی خریدی
پاسخ:نمایشگاه کتاب
پاسخ:زنان کوچک،ارتمیس فاول
پاسخ:کتابای شل سیلور استاین هم خواستم بگیرم دیگه روم نشد

ღღ Paria.Rღღ

ساعت18:01---24 دی 1394

اره.
من عاشق رمانم
عشقمم دارن شانه.

سرزمین اشباح و نبر با شیاطینو نوشته.

پاسخ:دیشب رفتم نمایشگاه کلی کتاب خریدم

ღღ Paria.Rღღ

ساعت17:59---24 دی 1394